#بیشتر_بخوانیم :: اینجا نلی از روزهایش می گوید

تغییر رو باید از خودمون شروع کنیم.

برنامه" کتاب باز" رو می دیدم، مهموناشون فواد و سیاوش صفاریان پور بودن. وقتی ازشون سوال شد که چی شد کتابخون شدید؟ گفتن تو خونمون یه کتابخونه ی بزرگ بود، خب وقتی اینهمه خوراکی های رنگارنگ در اختیارمون بود، به سمتشون رفتیم و کم کم علاقمند شدیم.

همیشه دوست داشتم یه کتابخونه پر از کتاب داشته باشم، کتابخونه ای که با تک تک کتاب هاش زندگی کرده باشم.

با همسرم مشورت کردم و قرار شد ماهی یکی دو کتاب بگیریم وقدم به قدم به کتابخونه ی بزرگمون نزدیک شیم.

الان چه حالی دارم؟ خیلی خوشحالم. همسرم خیلی اهل کتاب نیست و اگه بتونم کتابخونش کنم یعنی دینم به کتاب رو ادا کردم.

دوست دارم منم بتونم یه ویترین پر از خوراکی های رنگارنگ واسه ی بچه هام آماده کنم تا از بچگی کتابخون بار بیان:)

+ تصمیم گرفتم دیگه کتاب الکترونیک نخونم و به جاش صبر کنم تا نسخه چاپیش رو بخرم.

۱۴ نظر ۱۰ موافق ۰ مخالف

#بیشتر_بخوانیم

چند وقته با طرح#بیشتر_بخوانیم فیدیبو،دارم کتاب میخونم و چه لذتی از این بالاتر:))

سعی میکنم کتابایی که میخونم رو با نظری که راجع به اونها دارم بنویسم.

1_کفش های آبنباتی_نویسنده:جوآن هریس_مترجم:چیستا یثربی_ نشر پوینده

اوایل داستان،خیلی باهاش ارتباط نگرفتم و خسته کننده بود،به مرور جذاب شد ولی از پایانش خوشم نیومد. کل داستان منتظر یه اتفاق بودم که خب چیز غیرمنتطره ای رخ نداد.

2_مادرم دو بار مرد_نویسنده:الیف شافاک_مترجم:حسن حاتمی_رهی

کتاب خوب وقابل درکی بود،خیلی قسمت ها،با شخصیت ها همذات پنداری داشتم. مشکلات زنان تو جهان سوم رو خوب توصیف کرده.به نظرم به خوندش می ارزه.

3_بلندی های بادگیر_نویسنده:امیلی برونته_مترجم: رضا رضایی_نشر نی

نمیدونم چرا انقدر معروف شده ولی فضای کتاب،سرد و بی رنگ بود.از یه جایی به بعد،فقط می خوندم که تموم شه.داستانش غیرواقعی بود و نمی شد خیلی باهاش ارتباط گرفت.

۲ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
منو
درباره من
قصد سرم داری، خنجر به مشت
خوش تر از این نیز توانیم کشت
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان