از سری خواب هام :: اینجا نلی از روزهایش می گوید

از سری خواب هام

خواب دیدم که طی یه اتفاقاتی، ناخواسته وارد یه باند سرقت از موزه شدم. روز سرقت من و چند نفر دیگه وارد موزه شدیم و با شمارش ۱،۲،۳ رفتیم تو موقعیت هامون که در واقع همون نقاط کور دوربین های موزه بود.

غروب بود و موزه در حال تعطیل شدن.با موفقیت چند تا کوزه و وسیله ی عتیقه رو دزدیدیم و دویدیم بیرون.

اونجا یه مرد چاق منتظرمون بود و وسایلو از ما تحویل گرفت و گفت فرار کنید.من چون نمیدونستم کجا برم پشت دیوار قایم شدم ولی بقیه شروع به دویدن کردن.

یکهو یه مرد با شمایل برزو ارجمند که هم دستمون بودازپله های موزه اومد پایین و با چاقو اون مرد چاق رو زخمی کرد و وسایلو ازش گرفت و با کُلتش همه ی کسایی که در حال فرار بودن رو کشت.

متعجب نگاهش می کردم که دیدم اون مرد چاق بلند شدسر پا و با هم خندیدن و گفتن ایول عجب نقشه ای، دیگه به ما شک نمیکنن،دزدا هم که کشته شدن.

اینجا بود که فهمیدم کسی که شبیه برزوعه،در واقع از نگهبانای موزه است و مغز متفکر این دزدی،اون بوده.

چند روز بعد تصمیم گرفتم یواشکی برگردم موزه و ببینم وسایل اصلی سر جاشون هستن یا نه.

با ترس و لرز وارد موزه شدم چون اگه اون دو تا،منو میدیدن حتما می کشتنم.

رفتم و دیدم که اونا، بدل عتیقه ها رو به موزه تحویل دادن.یکی از نگهبانای خانوم منو دید و مجبور شدم کل قضیه رو بهش بگم.

اون خانوم نگهبان،در اصل یه کارگردان سرشناس بود که به صورت داوطلب چند روز در ماه از موزه نگهبانی می کرد.

قرار شد من به عنوان تنها شاهد اون ماجرا،کمکش کنم فیلم اون روز رو بسازیم و اینجوری حقایق رو به گوش پلیس برسونیم.

در حین فیلمبرداری فیلم،من فهمیدم برزو تو روز سرقت،دزدگیر اون عتیقه ها رو خاموش کرده و این یه دلیل بزرگ میشد واسه نقش داشتنش تو دزدی.

+آخرشم بیدار شدم نتونستم به اکران فیلمم برسم:-P 

۱۴ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
همدم ماه
۳۱ ارديبهشت ۱۶:۴۱
خخخخ 😅😂ماشاالله چه خوابای پر پر و پیمونی میبینی من خیلی کم پیش میاد خوابم اینجوری یادم بمونه:))

پاسخ :

خواب هام قابلیت کتاب شدن دارن حتی:))
tiktik tiki
۳۱ ارديبهشت ۱۶:۴۱
میتونی به ماه عسل مراجعه کنی😂😂

پاسخ :

عه،راست میگی:))
معروف میشم😎
miss bell
۳۱ ارديبهشت ۱۶:۴۹
واای ولی برو نویسنده فیلمهای جنایی شو و بنویس بر گرفته از خواب های نلی

پاسخ :

نویسندگی که خیلی کار سختیه نمیتونم،ولی میتونم ایده ی فیلم رو از خوابام بگم:-D 
الهه ...
۳۱ ارديبهشت ۱۶:۵۵
چقدر دقیق و منطقی!

پاسخ :

خوابام بر عکس خودم هستن:)
آسـوکـآ آآ
۳۱ ارديبهشت ۱۸:۰۰
فکر کنم به علت گرامیداشت هفته موزه بوده :دی
و با کامنتی که گفت برو ماه عسل بسیار موافقم :دی

پاسخ :

احتمالا:)
😄برم تقویمم رو چک کنم ببینم چندم میتونم برم:-D 
باور
۳۱ ارديبهشت ۱۹:۰۶
میگما دیگ از راه ب در شدی باید بلاک بشی،افرین نلی ،دزد هم شدی؟حالا اگ میخای در دهنمو ببندم ،هرچی برداشتی نصف نصف:)))
چه خابایی:|من خاب یادم نمیمونه ی تصاویر مبهم و تاریک فقط در ذهنم می ماند بعد مال تو خاب نیس سریاله:)))حالا شاید امشب ادامه شو دیدی ب فیلم رسیدی ،نگران نباش:)


پاسخ :

😄همش تقصیر کنکوره،من بی گناهم.
هر چی برداشتمو دادم به اون مرد چاقه:(
این خوابم خیلی ترسناک بود،هی میترسیدم منو بکشن. اصلا از بچگی یکی از فوبیاهام تو خوابم، مردن با گلوله است.
اگه دیدم میام براتون تعریف میکنم:-D 
ماهی قرمز
۳۱ ارديبهشت ۲۰:۱۹
منم خوابام فیلم سینماییه :))))))))

پاسخ :

پس بزن قدش✋
رومی زنگی
۳۱ ارديبهشت ۲۱:۳۰
چه جنايي پليسي هيجاني مال استرسه 

پاسخ :

آره،فکر کنم واسه استرسه:)
هاتف ..
۳۱ ارديبهشت ۲۱:۳۵
جان :|
چه قدر دقیق هم یادت میاد ..

پاسخ :

:))
حتی نفس نفس زدن هام یادمه:|
خیلی ترس داشت.
آقـای چـشــمـ بـه‌راه
۰۱ خرداد ۰۶:۳۶
من اگه همچین خوابی می‌دیدم و اینقدر با جزئیات یادم بود حتما ازش یه فیلم می‌ساختم اگه هم نشد یه کتاب رو که حتمنی می‌نوشتم ... اگه نمی‌ذاشتن چاپش کنم اینترنتی نشرش می‌دادم.

واقعا حیف این سوژه هاست که هدر بره

پاسخ :

من تا قبل از وبلاگ نویسی فکر میکردم همه خواب هاشون رو یادشون میمونه:|
حقیقتا با کامنت شما و دوستان دارم وسوسه میشم که بنویسم.
اما خب متاسفانه استعداد نویسندگی رو در خودم نمی بینم.
آقـای چـشــمـ بـه‌راه
۰۱ خرداد ۰۷:۲۴
نویسندگی که استعدادی نیست ... تمرینی هستش 

مهم‌ش علاقه است اگه داشته باشی با تمرین استعداد هم میاد.

این استعداد ندارم ها فریب شیطان هستش.

به نظر من که از همین پست تو می‌توان اثبات کرد که نویسنده‌ای قابل در وجود تو هست ... فقط باید کشفش کنی

پاسخ :

وای ممنون،کلی ذوق کردم.
پس سعی میکنم تمرین نویسندگی کنم،حداقل برای دل خودم:)
yasna sadat
۰۱ خرداد ۱۱:۲۱
چه قسمت های مختلف خوابت به هم مرنبط بودن...:))

پاسخ :

آره،همه ی کاراکترا با هدف مشخص بهش اضافه می شدن:)
بوبک جان
۰۱ خرداد ۱۳:۲۶
چه خواب با پلن قوی و جزییات خفنی میبینیا :دی

پاسخ :

ما اینیم دیگه😎
مه سو
۰۱ خرداد ۱۶:۰۲
این کلا فیلم بوده خواب نبوده..... :))

پاسخ :

خلاصه اگه چند ماه دیگه همچین فیلمی دیدید، بدونید ایده اش رو از خواب من دزدیدن😀
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منو
درباره من
قصد سرم داری، خنجر به مشت
خوش تر از این نیز توانیم کشت
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان